توعشق بینمان راازبین بردی

ساخت وبلاگ

سردم بوددیگه نمیتونستم توی این هوای سردو

بارونی منتظرت بمونم.

چندقدمی جلوتررفتم وای خدایاباورم نمیشه این تویی

که بایکی دیگه داری میری؟؟انگارکه دنیاروسرم

خراب شد ولی بهت هیچی نگفتم وفقط ازکنارت گذشتم.

شب بهت اس دادولی توجوابموخیلی سرددادی،دلم

شکست بهت گفتم:میلادترخداچی شده؟

گفتی"هیچی فقط دیگه بهت علاقه ندارم.

گفتم:باشه،ولی فقط بذاربه عنوان خواهروبرادر

بهم اس بدین ومن ببینمت.

ولی گفتی:خانم بروپی زندگیت،چرانمیفهمی دوست

ندارم.

اون شب کلی بهت التماس کردم امااصلافایده ای نداشت

چندمدت گذشت ومن به کمک بهترین دوستم پریاتونستم

توروفراموش کنم.

اماتودوباره اومدی سراغم وگفتی:ترخدانسترن برگرد

پیشم،هیچ کی مث تونمیشه.......

ولی بهت گفتم:

من آغوش کسی رامیخواهم که بوی بی کسی بدهد

نه هرکسی

حالاتوبودی که هی اسرارمیکردی،ولی دیگه من نیستم

توازمن ،عشقم سواستفاده کردی،امیدوارم تاوان روزهای

سیاه وبی امیدم رابدهی.

واینوبدون توعشق بینمان راازبین بردی

بازیچه تقدیر...
ما را در سایت بازیچه تقدیر دنبال می کنید

برچسب : عشق"ازبین"رفته, نویسنده : nasim eshgh-mani بازدید : 389 تاريخ : 13 / 11 ساعت: 6:21 PM